حل تمارین درس چهارم عربی یازدهم شامل التمرین الخامس: صفحه 52 کتاب عربی یازدهم به صورت ویدئویی به همراه نگارش توضیحات لازم موجود است.
سال تحصیلی 1402 – 1401
الدرس الرابع: آداب الکلام صفحه 44
﴿يا أيُّها الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ قولوا قَوْلاً سديداً﴾
ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا پروا کنید و سخنی استوار بگویید.
لِلْکَلامِ آدابٌ يَجِبُ عَلَي الْمُتَکَلِّمِ أَن يَعْمَلَ بِها وَ يَدْعُوَ الْمُخاطَبينَ بِکَلامٍ جَميلٍ إلَي الْعَمَلِ الصّالِحِ، وَ أَن لا يُجادِلَهُم بِتَعَنُّتٍ.
ترجمه: سخن گفتن، آدابی دارد که گوینده باید به آنها عمل کند و با سخنی زیبا شنوندگان را به کار درست فرابخواند و به قصد مچ گیری با آنها نستیزد.
﴿أدعُ إلى سَبيلِ رَبِّكَ بالحِكمة و وَ المَوعِظَةِ الْحسَنَةِ و جادِلْهُم بِالَّتي هِیَ أحسَنَ﴾
ترجمه: با دانش و اندرز نیکو به سوی راہ پروردگارت فرا بخوان و با آنان به شیوہ ای که نیکوتر است بستیز.
وَ يَجِبُ أَنْ يَکونَ عامِلاً بِما يَقولُ، حَتَّي يُغَيّر سُلوکَهُم، ﴿ لِمَ تَقولونَ ما لا تَفْعَلونَ﴾
ترجمه: و باید که به آنچه می گوید عمل کند تا رفتارشان را تغییر دهد،(چرا چیزی را می گویید که به آن رفتار نمی کنید؟)
وَ يجِبُ أنْ يسَلمَّ قبَلَ التکلمِ «السّلامُ قبلَ الكلام.» الإمام الصّادق
ترجمه: و باید که پیش از سخن گفتن سلام کند «سلام کردن پیش از سخن گفتن است.»
کَما يَجِبُ أَن يَکونَ کَلامُهُ لَيِّناً وَ أنْ يکونَ عَلَي قَدرِ عُقولِ الْمُستَمِعينَلکِيَ يقْنعَهمُ وَ يکَسِبَ مَوَدَّتَهمُ،
ترجمه: همان گونه که باید سخن او نرم و فراخور خرد شنوندگان باشد تا آنان را قانع کند و دوستی ایشان را به دست آورد.
«كلّم النّاسَ على قَدر عُقولهم.» رسول الله “، و «عوّد لِسانَک لینَ الکلام.» امام علی
ترجمه: با مردم به اندازهٔ خردشان سخن بگو، پیامبر خدا؛ و زبانت را به نرمسخنی خو بده. امام علی
وَ عَلَيهِ أَن لا يتَکَلَّمَ في ما لَيسَ لَه بِهِ عِلْمٌ، ﴿ وَ لا تَقْفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ﴾
ترجمه: و باید در چیزی که در آن دانشی ندارد سخن نگوید. (از چیزی که بدان آگاهی نداری پیروی مکن)
وَ عَلَيهِ أَنْ لا يَتَدَخَّلَ في مَوضوعٍ يُعَرِّضُ نَفْسَهُ لِلتُّهَمِ: « «اِتَّقوا مَواضِعَ التُّهَمِ» رسول الله
ترجمه: و باید در موضوعی داخل نشود که خود را در معرض تهمت قرار دهد. «از جایگاه های تهمت بپرهیزید»
اَلْمُتَکَلِّمُ يُعْرَفُ بِکَلامِهِ. «تکلموا تعرفوا، فَإنَّ الْمَرْءَ مَخبوءٌ تحتَ لِسانِه.» الامام علي
ترجمه: سخنگو با سخنش شناخته می شود. «سخن بگویید تا شناخته شوید؛ زیرا انسان زیر زبانش پنهان است».
في بَعضِ الْأَوقاتِ قُدرَةُ الْکَلامِ أَقوي مِنَ السِّلاحِ. «رُبَّ کَلامٍ كالحسام.» الإمام علي
ترجمه: در برخی اوقات، قدرت سخن از جنگ افزار، نیرومندتر است. «چه بسا سخنی مانند شمشیر باشد».
وَ رُبَّ کَلامٍ يَجلِبُ لَكَ المشاکل. «فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تسَلَمْ مِنَ الزَّلل» الامام علي
ترجمه: و چه بسا سخنی که برایت گرفتاری به بار می آورد. «فکر کن، سپس سخن بگو تا از لغزش در امان بمانی».
يَجِبُ عَلَي الْإنسانِ الِإجْتِنابُ عَنْ ذِکْرِ الْأَقوالِ الَّتي فيهَا احْتِمالُ الْکِذْبِ. «لا تُحدّث بما تَخافُ تكذيبَه.» الإمام علی
ترجمه: انسان باید از ذکر سخنانی که در آن احتمال دروغ هست دوری کند. «چیزی را نگو که از تکذیب آن می ترسی».
طوبي لِمَنْ لا يَخافُ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ.
ترجمه: خوشا به حال کسی که مردم از زبانش نمی ترسند.
« مَنْ خافَ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ فَهُوَ مِنْ أهل النار» رسول الله
ترجمه: «هر کس که مردم از زبانش بترسند از اهل آتش (دوزخیان) است»
وَ مِنْ آدابِ الْکَلامِ قِلَّتُهُ، «خیرُ الْکلام ما قلَّ و دَلَّ.» امام علی
ترجمه: و از آداب سخن کمی آن است. «بهترین سخن، آن است که کم باشد و راهنمایی کند».
وَقَفَ رَجُلٌ جَميلُ الْمَظهَرِ أَمامَ سُقراط يَفتَخِرُ بِمَلابِسِهِ وَ بِمَظهَرِهِ، فَقالَ لَهُ سُقراط: تَکَلَّمْ حَتّي أَراكَ..
ترجمه: مردی خوش چهره فراروی سقراط ایستاد، درحالی که به جامه و ظاهرش می نازید. سقراط به او گفت: سخن بگو تا تو را ببینم[بشناسم].
عَيِّنِ الصَّحيحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ. (با توجه به متن درس درست و نادرست را شناسایی کن.) صفحه 46
1- الَّذي يَتَکَلَّمُ في ما لا يَعْلَمُ، يَقَعُ في خَطَأٍ. √ (کسی که درباره آنچه نمی داند سخن می گوید در لغزش می افتد.)
2– مَن خافَ النّاسُ مِن لِسانِهِ فَهوَ قَويٌّ. × (هر کس مردم از زبانش بترسند او نیرومند است.)
3- عَلَينا أَنْ لا نَجْرَحَ الْآخَرينَ بِلِسانِنا. √ (نباید ما دیگران را با زبانمان زخمی کنیم.)
4- اَلَّذي لا يَتَکَلَّمُ لا يُعْرَفُ شَأنُهُ. √ (کسی که سخن نمی گوید قدر و منزلتش شناخته نمی شود.)
5- لا نُحَدِّثُ بِما نَخافُ تَکذيبَهُ. √ (درباره آنچه از تکذیبش می ترسیم سخن نمی گوییم.)
تَرجِم هذه العبارةَ حَسَبَ قواعِدِ الدَّرسِ ثُمَّ عَيِّن نَوعَ الأفعالِ. صفحه 48
(این عبارت را با توجه به قواعد درس ترجمه کن؛ سپس نوع فعل ها را بازگو کن.)
اللُهُمَّ إنِّي أعوذُ بِکَ مِن نَفسٍ لا تَشبَعُ وَ مِن قَلبٍ لا يَخشَعُ وَ مِن عِلمٍ لا يَنفَعُ وَ مِن صلاةٍ لا تُرفَعُ وَ مِن دُعاءٍ لا يُسمَعُ.
(همانا من از نفسی که سیر نمیشود و از دلی که فروتنی نمی ورزد و از دانشی که سود نمی رساند و از نمازی که بالا برده نمی شود و از دعایی که شنیده نمیشود، به تو پناه میبردم.)
اَلتَّمْرينُ الْأَوَّلُ: اِملَأِ الفراغَ في آياتِ نَصِّ الدَّرسِ وَ أحاديثِهِ بِکَلِماتٍ صَحيحةٍ. صفحه 49
(جای خالی آیه ها و حدیث های متن درس را با واژگان درست پر کن.)
« عِلْمٌ ، النّارِ ، عُقولِهِم ، الْحَسَنَةِ ، أَحْسَنُ ، لِسانِهِ ، تَفْعَلونَ »
1- ﴿ اُدعُ إلَی سَبيلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ﴾
(با دانش و اندرز نیکو به سوی راہ پروردگارت فرا بخوان و با آنان به شیوہ ای که نیکوتر است بستیز!)
2- ﴿ وَ لا تَقفُ ما لَيسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ﴾
(و از آنچه دانشی به آن نداری پیروی نکن.)
3- ﴿ لِمَ تَقولون ما لا تَفْعَلونَ﴾
(چرا آنچه را انجام نمی دهید می گویید.)
4- کَلِّمِ النّاسَ عَلَی قَدرِ عُقولِهِم.
(با مردم به اندازه خردهایشان سخن بگو.)
5- تَکَلَّموا تُعرَفوا فَإنَّ المَرءَ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ.
(سخن بگویید تا شناخته شوید. همانا انسان زیر زبانش پنهان است.)
6- مَن خافَ النّاسُ مِن لِسانِهِ فَهُوَ مِن أهلِ النّارِ.
(هر کس مردم از زبانش بهراسند او از دوزخیان است.)
التَّمرينُ الثّاني: تَرجِمَ الأحاديثَ، ثُمَّ عَيِّنِ المَطلوبَ مِنکَ. (حدیث ها را ترجمه کن؛ سپس آنچه را خواسته شده بازگو کن.) صفحه 50
1- إنَّ مِن شَرِّ عِبادِ اللهِ مَن تُکرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحشِهِ. ( الفعلَ المَجهولَ وَ الجارَّ و المَجرورَ)
(از بدترین بندگان خدا کسی است که به خاطر زشتکرداری اش، همنشینی اش ناپسند شمرده می شود.)
/ الفعلَ المَجهولَ: تُکرَهُ / الجارَّ و المَجرورَ: مِن شَرِّ، لِفُحشِ
2- أتقَی النّاسِ مَن قالَ الحَقَّ في ما لَهُ وَ عَلَيهِ. ( اسمَ التَّفضيلِ وَ المُضافَ إلَيهِ)
(پرهیزگارترین مردم کسی است که سخن حق را می گوید چه به سود او باشد چه به زیانش.)
/ اسمَ التَّفضيلِ: أتقَی / المُضافَ إلَيهِ: النّاسِ
3- قُلِ الحَقَّ وَ إن کانَ مُرّاً. ( فعلَ الأمرِ وَ المَفعولَ)
(حق را بگو اگرچه تلخ باشد.)
/ فعلَ الأمرِ: قُلِ / المَفعولَ: الحَقَّ
4- لا تَقُل ما لا تَعلَم، بَل لا تَقُل کُلَّ ما تَعلَمُ. ( المُضارِعَ المَنفيَّ وَ فِعلَ النَّهيِ)
(آن چه را نمی دانی نگو؛ بلکه هر آن چه را می دانی نیز نگو.)
/ المُضارِعَ المَنفيَّ: لا تَعلَم / فِعلَ النَّهيِ: لا تَقُل
اَلتَّمْرينُ الرّابِعُ: عَيِّن في کُلِّ مَجموعَةٍ الکلمةَ الغريبةَ. (در هر گروه واژه ناهماهنگ را شناسایی کن.)صفحه 52
۱– القِشر (پوست) اللُبّ(مغز میوه) النَوَی(هسته) الغاز(گاز)■
2– اليَد(دست) الرَأس(سر) القَدَم(گام) السياج(پرچین) ■
3- الإثم(گناه) الذَنْب(گناه) الحِصّة(قسمت) ■ الخَطيئَة(لغزش)
4- الثَعلَب (روباه) الکَلب (سگ) اللَيِّن (نرم) ■ الذِئب (گرگ)
5- الزُيوت(روغن ها) ■ المُزارِع (برزگر) العامِل(کارگر) المُوَظَّف(کارمند)
6- السِروال(شلوار) القَميص(پیراهن) الفُستان(پیراهن زنانه) السَمَک(ماهی) ■
الَتمرينُ الخْامِسُ: تَرجِمِ الجُمَلَ التّاليَةَ، ثُمَّ عَيِّنِ المَطلوبَ مِنکَ. صفحه 52
(جمله های زیر را ترجمه کن؛ سپس آن چه را خواسته شده شناسایی کن.)
۱- سافَرتُ إلَی قَريَةٍ شاهَدتُ صورَتَها أيّامَ صِغَري. (اَلْمَجرورَ بِحَرفِ جَرٍّ وَ الْمَفعولَ)
(به روستایی سفر کردم که عکسش را در روزگار خردسالی ام دیده بودم.)
/ اَلْمَجرورَ بِحَرفِ جَرٍّ: قَريَةٍ / الْمَفعولَ: صورَتَ // شاهَدتُ :جمله وصفیه
2- عَصَفَت رياحٌ شَديدَةٌ خَرَّبَت بَيتاً جَنبَ شاطِئِ البَحرِ. (اَلْمَفعولَ وَ الْمُضافَ إلَيهِ)
(بادهای شدید طوری وزید که خانه ای را کنار ساحل دریا ویران کرد.) / اَلْمَفعولَ: بَيتاً / الْمُضافَ إلَيهِ: شاطِئِ، البَحرِ
3- وَجَدتُ بَرنامَجاً يُساعِدُني عَلَی تَعَلُّمِ العَرَبيَّةِ. (اَلْمَفعولَ وَ الْمُضافَ إلَيهِ)
(برنامه ای یافتم که مرا در آموزش زبان عربی یاری می کرد.) / اَلْمَفعولَ: بَرنامَجاً، ی / الْمُضافَ إلَيهِ: العَرَبيَّةِ
4- الکِتابُ صَديقٌ يُنقِذُکَ مِن مُصيبَةِ الجَهلِ. (اَلْمُبتَدَأَ وَ الْخَبَرَ)
(کتاب دوستی است که تو را از بلای نادانی می رهاند.) / اَلْمُبتَدَأَ: الکِتابُ / الْخَبَرَ: صَديقٌ
5- يُعجِبُني عيدٌ يَفرَحُ فيهِ الفُقَراءُ. ( اَلْجَمعَ الْمُکَسَّرَ وَ نونَ الْوِقايَةِ)
(عیدی به شگفتم می آورد که تهیدستان در آن شاد شوند.) / اَلْجَمعَ الْمُکَسَّرَ: الفُقَراءُ / نونَ الْوِقايَةِ: يُعجِبُني
الَتمَّرينُ السّادِسُ: عَيِّنِ البْيَتَ الفْارِسيَّ الذَّي يرَتبَطُ باِلْآيةِ أوِ الحَديثِ فِي المَعني.
(بیت فارسی ای را که با آیه یا حدیث در معنا در ارتباط است شناسایی کن.)
1- ﴿وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ﴾ (به یکدیگر لقب های زشت ندهید.) د)
2- عَوِّدْ لِسانَكَ لينَ الْکَلامِ. (زبانت را به نرمسخنی خو بده.) ج)
3- فَكِّرْ ثُمَّ تَكَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ اَلزَّلَل. (فكر كن، آنگاه سخن بگو، تا از لغزش سالم بمانی.) ب)
4- أَكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ. (بالاترين عيبها آن است كه چيزى را كه مثلش را در خود دارى براى ديگران عيب بدانى.) ه)
5- تَكَلَّمُوا تُعْرَفُوا فَإِنَّ الْمَرْءَ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ. (سخن بگوييد تا شناخته شويد، زيرا كه مرد زير زبانش نهفته است.) الف)
الف) تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد (مولوی) 5
ب) سخن کان از سر اندیشه ناید، نوشتن را و گفتن را نشاید. (نظامی گنجه ای) 3
ج) به شیرین زبانی و لطف و خوشی توانی که پیلی به مویی کشی (سعدی) 2
د) خلايق را به القابي که زشت است / نخواهد هر که نیکو سرشت است (مهدی الهی ای) 1
ه) آن کس که به عیب خلق پرداخته است / زان است که عیب خویش نشناخته است (امثال و حکم دهخدا) 4
moreدوره های مرتبط
ترجمه درس هفتم عربی دهم (ریاضی-تجربی)
ترجمه درس هفتم عربی دهم (ریاضی-تجربی) به همراه متن درس و معنی دقیق و روان، در اینجا برای دانش آموزان قرار داده شده است.
حل تمارین درس چهارم عربی دوازدهم
حل تمارین درس چهار عربی دوازدهم شامل حَسبَ النَّص، إختَبِر نَفسَکَ ، التمرین الثالث، التمرین الرابع و التمرین الخامس : صفحات 52 و 57 و 60 و 61 کتاب عربی دوازدهم به صورت ویدئویی به همراه نگارش توضیحات لازم موجود است. در این ویدئوها با توجه به اینکه دانش آموزان با روش تدریس آموزگاران خود خو گرفته اند سعی شده است تا با توضیح تمارین و ذکر نکات مهم آنها و تعیین نقش های کلمات مهم در عربی به دانش آموزان در فراگیری دروس عربی و حل تمارین کمک شود.
مفعول مطلق-همراه با ویدئو-درس چهارم عربی دوازدهم
جهت پیشگیری از شیوع بیماری کرونا مدارس تعطیل می باشند، به همین سبب درس چهارم عربی دوازدهم در مجموعه کاملی از تدریس قواعد در اسلاید های پاورپوینت ارائه گردیده است و همچنین متن درس به همراه نقش کلمات و ترجمه آن نیز در متن آورده شده است…
فعل ( ثلاثی مجرّد و ثلاثی مزید)
ثلاثی مجرد : به فعلی گفته می شود که اولین صیغه ماضی آن ( معادل سوم شخص مفرد در فارسی ) از سه حرف اصلی تشکیل می شود…
قوانین ثبت دیدگاه