سال تحصیلی 1402 – 1401
الکذب دورغ
الکذبُ مفتاحٌ لِکلّ شرٍّ: رسولُ الله
ترجمه: دروغ کلید هر بدی است.
جاء رَجل الی رَسول الله؛ فَقالَ: عَلِّمْني خُلُقاً يَجْمَعُ لي خَيْرَ الدُّنيا وَ الْآخِرَةِ، فقال: لاتَكْذِبْ.
ترجمه: مردی نزد پیامبر آمد و گفت: رفتاری (خوش خویی) به من یاد بده که نیکی دنیا و آخرت را برایم گرد آورد. حضرت فرمودند: دروغ نگو .
و قالَ الامام علی: خَيرُ إخوانِكَ مَنْ دَعاكَ إلَ صِدْقِ الْمَقالِ بِصِدْقِ مَقالِهِ و نَدبكَ الی أفضلِ الأعمال بِحُسن أعماله.
ترجمه: امام علی فرمودند: بهترین برادر (یاران) تو کسی است که با راستگویی اش تو را به راستگویی فرابخواند و با خوش رفتاری اش تو را به خوش کرداری فرابخواند.
إذن فکُن صادِقاً مَع نفسِک و مَع الآخرینَ فی الحَیاة وَ لا تَهْرُبْ مِنَ الْواقِعِ أَبَداً.
ترجمه: بنابراین با خودت و با دیگران در زندگانی، راستگو باش و هرگز از واقعیت نگریز.
فإِن هَرَبْتَ مِنَ الْواقِعِ فَسَوْفَ توُاجِهُ مَشاکِلَ وَ صُعوباتٍ کَثيرَةً وَ تُضْطَرُّ إلَی الْکِذْبِ عِدَّةَ مرات.
ترجمه: زیرا اگر از حقیقت بگریزی با مشکلات و سختی های بسیاری روبه رو خواهی شد و چندین بار ناگریز به دروغ گفتن می گردی.
وَ بَعدَ ذٰلِكَ يَتَبیّن کِذْبُكَ لِلْآخَرينَ، فَتفشل في حَياتِكَ.
ترجمه: و پس ازآن دروغت بر دیگران آشکار می شود و در زندگانی ات شکست می خوری .
وَ هٰذِهِ قِصَّةٌ قَصيرَةٌ تُبَيِّنُ لَكَ نَتيجَةَ الْکِذْبِ:
ترجمه: و این داستان کوتاهی است که نتیجه دروغگویی را برایت آشکار می دارد.
قَرَّرَ أَربَعَةُ طُلّابٍ أَن يَغيبوا عَنِ الإمْتِحانِ فَاتَّصَلوا بِالْأسُتاذِ هاتِفيّاً وَ قالوا لَهُ:
ترجمه: چهار دانشجو قرار گذاشتند که در آزمون غایب شوند؛ پس تلفنی با استاد تماس گرفتند و به او گفتند:
أَحَدُ إطاراتِ سَيّارَتِنَا انْفَجَرَ، وَ لَيسَ لَنا إطارٌ احْتياطيٌّ، وَ لا توجَدُ سَيارَةٌ تَنقُلُنا إلَی الْجامِعَةِ،
ترجمه: یک از تایرهای خودروی ما ترکید و ما تایر یدکی نداریم. خودرویی نیز نیست که ما را به دانشگاه ببرد.
وَ نَحنُ الْآنَ في الطَّريقِ بَعيدونَ عَنِ الْجامِعَةِ، وَ لَنْ نَستَطيعَ الْحُضورَ في الِإمْتِحانِ في الْوَقتِ الْمُحَدَّدِ.
ترجمه: ما اکنون در راهیم دور از دانشگاه و در زمان مشخص شده نخواهیم توانست در آزمون حاضر گردیم.
وافَقَ الْأسُتاذُ أَنْ يؤُجَلَّ لَهُمُ الأمْتِحانَ لِمُدَّةِ أُسبوعٍ واحِدٍ، فَفَرِحَ الطُّلّابُ بِذٰلِكَ؛
ترجمه: استاد موافقت کرد که برای ایشان، آزمون را به مدت یک هفته به تأخیر اندازد. دانشجویان از آن شاد شدند.
لِأنَّ خُطَّتَهُم لِتَأجيلِ الإمْتِحانِ نَجَحَتْ.
ترجمه: زیرا نقشه ایشان برای عقب انداختن آزمون گرفت (موفق شد)
في الْأسُبوعِ التّالي حَضَروا لِلإمْتِحانِ في الْوَقتِ الْمُحَدَّدِ،
ترجمه: هفته آینده [دانشجویان] در زمان مشخص شده برای آزمون حاضر شدند.
وَ طَلَبَ الْأسُتاذُ مِنهُم أَن يَجلِسَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم في زاويَةٍ مِن قاعَةِ الِإمْتِحانِ، لِيُفَرِّقَهُم،
ترجمه: استاد از ایشان درخواست که هر یک از ایشان در گوشه ای از تالار آزمون بنشینند تا ایشان را پراکنده باشد.
ثُمَّ وَزَّعَ عَلَيهِم أَوراقَ الِإمْتِحانِ. لَمّا نَظَروا إلَی الْأسَئِلَةِ، تَعَجَّبوا لِأنَّها کانَتْ هٰکَذا:
ترجمه: سپس برگه های آزمون را برایشان پخش کرد. زمانی که به پرسش ها نگاه کردند، شگفت زده شدند؛ زیرا پرسش ها ازین قرار بود:
■ لِماذَا انْفَجَرَ الْإطارُ؟
ترجمه: چرا تایر ترکید؟
■ أَيُّ إطارٍ مِنْ سَيّارَتِکُمُ انْفَجَرَ؟
ترجمه: کدام تایر خودروی شما ترکید؟
■ في أَيِّ طَريقٍ وَقَعَ هٰذَا الْحادِثُ؟
ترجمه: در کدام جاده این پیشامد روی داد؟
■ ما هوَ تَرتيبُ جُلوسِکُم في السَّيّارَةِ؟
ترجمه: نشستن شما در خودرو به چه ترتیب بود؟
■ کَيفَ اسْتَطَعْتُم أَن تَحِلّوا مُشکِلَتَکُم؟
ترجمه: چگونه توانستید مشکلتان را حل کنید؟
■ کَم کانَتِ السّاعَةُ عِندَ انْفِجارِ الْإطارِ؟
ترجمه: هنگام ترکیدن تایر، ساعت چند بود؟
■ مَنْ کانَ مِنکُم يسَوقُ السَّيّارَةَ في ذٰلِكَ الْوَقتِ؟
ترجمه: کدام یک از شما خودرو را در آن وقت می راند؟
■ هَل تَضْمَنُ أَن يُجيبَ أَصدِقاؤُكَ مِثْلَ إجابَتِكَ؟
ترجمه: آیا ضمانت می کنی که دوستانت نیز مانند تو پاسخ دهند؟
خَجِلَ الطُّلّابُ وَ نَدِموا وَ اعْتَذَروا مِن فِعْلِهِم، نَصَحَهُمُ الْأسُتاذُ وَ قالَ: مَنْ يَکذِبْ لا يَنْجَحْ.
ترجمه: دانشجویان شرمنده شدند و پشیمان و از کارشان پوزش خواستند. استاد ایشان را پند داد و گفت: هر کس دروغ بگوید، کام نمی یابد.
عاهَدَ الطُّلّابُ أُستاذَهُم عَلَی أَن لا يَکْذِبوا، وَ قالوا لَهُ نادِمينَ: تَعَلَّمْنا دَرساً لَنْ نَنْساهُ أَبَداً.
ترجمه: دانشجویان با استادشان پیمان بستند که دیگر دروغ نگویند و با پشیمانی به او گفتند: درسی آموختی که هرگز فراموش نخواهیم کرد.
أَجِبْ عَنِ الْأَسئِلَةِ التّاليَةِ حَسَبَ نَصِّ الدَّرْسِ. (به پرسشهای زیر بر حسب متن درس پاسخ بده.)صفحه 58
۱- هَلْ وافَقَ الْأسُتاذُ أَنْ يُؤَجِّلَ الإِمْتِحانَ لِلطُّلابِ لِمُدَّةِ أُسبوعَينِ؟ لا؛ ما وافَقَ الْأسُتاذُ أَنْ يؤُجَلَّ لَهُمُ الأمْتِحانَ لِمُدَّةِ أُسبوعین.
(آیا استاد موافقت کرد که آزمون دانشجویان را به مدت دوهفته به تأخیر بیندازد. – نه؛ استاد موافقت نکرد که آزمون دانشجویان را به مدت دو هفته به تأخیر بیندازد.)
2- ماذا قالَ الرَّجُلُ لِرَسولِ اللّهِ حينَ جاءَ إلَيهِ؟ – الرجل قال: «عَلِّمْني خُلُقاً يَجْمَعُ لي خَيْرَ الدُّنيا وَ الْآخِرَة.»
(چه چیزی گفت مرد به فرستاده خداوند هنگامی که نزد او آمد. – مرد گفت: اخلاقی به من بیاموز که خیر دنیا و آخرت را برای من گرد آورد.)
3– ما قالَ الطُّلّابُ لِأسُتاذِهِم نادِمينَ؟ – قالوا لَهُ نادِمينَ: تَعَلَّمْنا دَرساً لَنْ نَنْساهُ أَبَداً.
(دانشجویان با پشیمانی به استادشان چه گفتند؟ – به پشیمانی به او گفتند: درسی به ما آموختی که هرگز فراموشش نخواهیم کرد.)
4- مَنْ قالَ «مَنْ يَکذِبْ لا يَنْجَحْ ؟» – الْأسُتاذُ قالَ: مَنْ يَکذِبْ لا يَنْجَحْ.
(چه کسی گفت: «هر کس دروغ بگوید کامیاب نمی شود؟ – استاد گفت: هر کس دروغ بگوید کامیاب نمی شود.)
5- کَيفَ اتَّصَلَ الطُّلّابُ بِالْإستاذِ؟ – فَاتَّصَل الطُلّابٍ بِالْأسُتاذِ هاتِفيّاً.
(چگونه دانشجویان با استاد تماس گرفتند؟ – دانشجویان تلفنی با استاد تماس گرفتند.)
تَرجِم الآيتَينِ وَ الحديثَ حَسَبَ قواعِدِ الدَّرسِ ثُمَّ عَيِّن الأفعالَ المضارعةَ. صفحه 59
(دو آیه و حدیث را بر حسب قواعد درس ترجمه کند؛ سپس فعلهای مضارع را مشخص کن.)
1– ﴿عَسَی أن تَکرَهوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَکُم وَ عَسَی أن تُحِبّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم﴾ / الفعل المضارع: تَکرَهوا، تُحِبّوا
(شاید چیزى را ناپسند بدارید در حالى که آن براى شما نیکوست، و شاید چیزى را دوست بدارید در حالى که آن براى شما بد است.)
2- ﴿… أنفِقوا مِمّا رَزَقناکُم مِن قَبلِ أن يَأتيَ يَومٌ لا بَيعٌ فيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ﴾ / الفعل المضارع: يَأتيَ
(از آنچه به شما روزی کرده ایم انفاق کنید ، پیش از آنکه روزی بیاید که در آن نه خرید و فروشی است و نه دوستی و نه شفاعت.)
3- مِن أخلاقِ الجاهِلِ الإجابَةُ قَبلَ أن يَسمَعَ وَ المُعارَضَةُ قَبلَ أن يَفهَمَ وَ الحُکمَ بِما لا يَعلَمُ. / الفعل المضارع: يَسمَعَ، يَفهَمَ، يَعلَمُ
(يكى از خويهاى نادان اين است كه قبل از شنيدن [مطلب] پاسخ مى دهد و پيش از آن كه [مقصود گوينده را ] بفهمد مخالفت مى ورزد و درباره آنچه نمی داند، داوری مى كند.)
حوارٌ (گفتگو) (في الصَّيدَليَّةِ) = در داروخانه الحاجُّ = حج گزار الصَّيدَليُّ = داروخانه دار
الحاجُّ : عَفواً، ما عِندي وَصفَةٌ = ببخشید؛ من نسخه ندارم.
وَ أُريدُ هذهِ الأدويَةَ المَکتوبَةَ عَلَی الوَرَقَةِ.= این داروهای نوشته شده بر روی ورقه را می خواهم.
الصَّيدَليُّ : أعطِني الوَرَقَةَ: = ورقه را به من بده
مِحرارٌ، حُبوبٌ مُسَکِّنَةٌ لِلصُّداعِ، حُبوبٌ مُهَدِّئَةٌ، کَبسول أمبيسيلين، قُطنٌ طِبِّيٌّ، مَرهَمٌ لِحَسّاسِيَّةِ الجِلدِ …
= دماسنج، قرص مسکن برای سردرد، قرص آرامش بخش، کپسول آمپی سیلین، پنبه طبی، پماد حساسیت پوست…
الصَّيدَليُّ : لا بَأسَ، وَ لکِن لا أُعطيکَ أمبيسيلين.= اشکالی ندارد؛ ولی آمپی سیلین به تو نمی دهم.
الحاجُّ : لِماذا لا تُعطيني؟= چرا به من [آمپی سیلین] نمی دهی؟
الصَّيدَليُّ : لِأنَّ بَيعَها بِدونِ وَصفَةٍ غَيرُ مَسموحٍ.= زیرا فروشش بدون نسخه ممنوع است.
لِمَن تَشتَري هذِهِ الأدويَةَ؟ = این دارو را برای که می خری؟
الحاجُّ : أشتَريها لِزُمَلائي في القافِلَةِ = برای همکارم در کاروان می خرمش.
يا حَضرَةَ الصَّيدَليِّ. = جناب داروخانه دار
الصَّيدَليُّ : رَجاءً، راجِعِ الطَّبيبَ؛ = لطفا؛ به پزشک مراجعه کن.
الشِّفاءُ مِنَ اللهِ. = درمان از [سوی] خداوند است.
اَلتَّمرينُ الْأَوَّلُ: أيُّ فعلٍ مِن أفعالِ مُعجَمِ الدّرس يُناسِبُ التَّوضيحاتِ التّاليَةَ؟ صفحه 61
(چه فعلی از فعلهای واژه نامه درس مناسب توضیح های زیر است؟)
۱- شاهَدَ وَجهاً لِوَجهٍ. (چهره به چهره [او را] دید.) / واجَهَ
2- ظَهَرَ وَ صارَ واضِحاً. (آشکار شد و هویدا گشت.) / تَبیّنَ
3- لَم يَنجَح بَل خَسِرَ. (پیروز نشد؛ بلکه زیان دید.) / فشِلَ
4- أعطاهُ عَهداً وَ قَولاً بِأن يَفعَلَ شَيئاً. (قول و پیمانی به او داد مبنی بر اینکه کاری را انجام دهد.) / عاهَدَ، قرّر
5- قَرَّرَ أن يَفعَلَ ما قَصَدَهُ مَعَ التَّأخيرِ. (قرار گذاشت آنچه را قصدش را داشت با تأخیر انجام دهد.) / أجّلَ
اَلتَّمرينُ الثّاني: تَرجِمَ الأحاديثَ، ثُمَّ عَيِّنِ المَطلوبَ مِنکَ. (حدیث ها را ترجمه کن؛ سپس آنچه را از تو خواسته شده، مشخص کن.) صفحه 61
۱– لا تَغتَرّوا بِصلاتِهِم وَ لا بِصيامِهِم … وَ لکِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَديثِ وَ أداءِ الأمانَةِ. (فعلَ الأمر و فعلَ النَّهي)
(فريب نماز خواندن و روزه گرفتنشان را نخوريد،… ولى ایشان را با راستگوئى و امانت داری بيازمایيد.)
/ فعلَ الأمر: اختَبِروا / فعلَ النَّهي: لا تَغتَرّوا
2- لا تَستَشِرِ الکَذّابَ فَإنَّهُ کَالسَّرابِ يُقَرِّبُ عَلَيکَ البَعيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيکَ القَريبَ. (اسمَ المُبالغةِ)
(با دروغگو مشورت مكن؛ زیرا او همانند سراب است. دور را برای تو نزديك می سازد و نزديك را برای تو دور می سازد.)
/ اسمَ المُبالغةِ: الکَذّابَ
3- يَبلُغُ الصّادِقُ بِصِدقِهِ ما لا يَبلُغُهُ الکاذِبُ بِاحتِيالِهِ. (الفاعِلَ)
(انسان راستگو به وسيلۀ راستگويى به جايى می رسد كه دروغگو با فریبکاری اش بدان نمی رسد.)
/ الفاعِلَ: الصّادِقُ، الکاذِبُ
4- لا تُحَدِّثْ النّاسَ بِکُلِّ ما سَمِعتَ بِهِ. (فعلَ النَّهي)
(درباره هر چه شنيدى با مردم سخن مگو.)
/ فعلَ النَّهي: لا تُحَدِّثْ
اَلتَّمرينُ الثّالِثُ: عَيِّنِ الکلمةَ الَّتي لا تُناسِبُ الکلماتِ الأُخرَی مَعَ بيانِ السَّبَبِ. صفحه 62
(با بیان علت، واژه ای را که با واژگان دیگر هماهنگی ندارد مشخص کن.)
1- مَقال (گفتار) کَلام(سخن) قَول(گفتار) إطار(تایر)
2- کَلَّمَ(سخن گفت) حَدَّثَ (سخن گفت) کَمَّلَ(کامل کرد) تَکَلَّمَ ( سخن گفت )
3 – جذوع ( تنه ها ) تأجیل ( به تاخیر انداختن ) أثمار ( میوه ها ) أغصان ( شاخه ها )
4- یَغرِسُ ( می کارد ) يَنبُتُ(می روید) يَزرَعُ(می کارد) يَخنُقُ(خفه می کند)
5- أحمَر(سرخ) أسوَد(سیاه) أخضَر(سبز) أکرَم(گرامی تر)
اَلتَّمرينُ الرّابِعُ: تَرجِمِ الآياتِ، ثُمَّ عَيِّنِ المَطلوبَ مِنکَ. (آیه ها را ترجمه کن؛ سپس آنچه را از تو خواسته شده مشخص کن.) صفحه 62
1- ﴿ فَاصبِر حَتَّی يَحکُمَ اللهُ بَينَنا …﴾ (فعلَ الأمرِ) / (بردبار باش تا خداوند میان ما داوری کند.) / فعلَ الأمرِ: اصبِر
2- ﴿ يُريدونَ أن يُبَدِّلوا کَلامَ اللهِ﴾ (المُضافَ إلَيهِ) (می خواهند که سخن خداوند را تغییر دهند.) / المُضافَ إلَيهِ: اللهِ
3- ﴿… ما يُريدُ اللهُ لِيَجعَلَ عَلَيکُم مِن حَرَجٍ…﴾ (الفاعِلَ) (خداوند نمی خواهد تا حالت بحرانی برای شما ایجاد کند.) / الفاعِلَ: اللهُ
4- ﴿ . .. لِکَيلا تَحزَنوا عَلَی ما فاتَکُم﴾ (الفِعلَ الماضيَ) (تا اندوهگین نشوید به خاطر آنچه از دست دادید.) / الفِعلَ الماضيَ: فاتَ
5- ﴿ لَن تَنالُوا البِرَّ حَتَّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ﴾ (الفِعلَ المُضارِعَ)
(به نیکی دست نخواهید یافت تا اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.) / الفِعلَ المُضارِعَ: تَنالُوا، تُنفِقوا، تُحِبّونَ
اَلتَّمرينُ الْخامِسُ: تَرجِم الجُمَلَ التّاليَةِ. (جمله های زیر را ترجمه کن.) صفحه 63
1- اِجلِس عَلَی الکُرسيِّ. (روی صندلی بنشین.) / 5- لا تَجلِسوا هُناکَ. (آنجا ننشینید.)
2- تَجلِسُ مَعَ زميلِکَ. (با همکارت می نشینی.) / 6- لَنْ يَجلِسنَ هُنا. (اینجا نخواهند نشست .)
3- اِصبِر لِکَي يَجلِسَ. (صبر کن تا بنشیند.) / 7- أُريدُ أن أجلِسَ. (می خواهم بنشینم.)
4- جالِس خَيرَ النّاسِ. (به بهترین مردم همنشینی کن.) / 8- رَجَعنا لِنَجلِسَ (برگشتیم تا بنشینیم.)
التمرین السادس : اُکتُبْ مُفرُدَ الجُموع التالیةِ . ( مفرد جمع های زیر را بنویسید ) صفحه 63
أدویَّة : دَواء خُطَط : خُطَّة أَفاضِل: أَفضَل
أحیاء : حَیّ صُعوبات : صَعوبَة أصدِقاء : صَدیق
أساتِذَة : اُستاذ عُیوب : عیب إِخوان : أَخ
أَعمال : عَمل أَسئِلة : سُوال أَسابیع : اُسبوع
إِجابات : أَجوَبَة طُلّاب : طالب أَخلاق : خُلق
ترجمه درس پنجم عربی یازدهم بصورت ویدئو
الدرسُ الخامس درس پنجم
moreدوره های مرتبط
حل تمارین درس چهارم عربی یازدهم
حل تمارین درس چهارم عربی یازدهم شامل التمرین الخامس: صفحه 52 کتاب عربی یازدهم به صورت ویدئویی به همراه نگارش توضیحات لازم موجود است. در این ویدئوها با توجه به اینکه دانش آموزان با روش تدریس آموزگاران خود خو گرفته اند سعی شده است تا با توضیح تمارین و ذکر نکات مهم آنها و تعیین نقش های کلمات مهم در عربی به دانش آموزان در فراگیری دروس عربی و حل تمارین کمک شود.
ترجمه درس ششم عربی دهم (ریاضی-تجربی)
ترجمه درس ششم عربی دهم (ریاضی-تجربی) به همراه متن درس و معنی دقیق و روان، در اینجا برای دانش آموزان قرار داده شده است.
کلمات متضاد در عربی دوازدهم
کلمات متضاد موجود در تمامی دروس کتاب عربی دوازدهم به همراه معنی به صورت درس به درس، در اینجا برای دانش آموزان جهت کمک در مرور برای کنکور آمده است.
مترادف ها در عربی دوازدهم
کلمات مترادف موجود در تمامی دروس کتاب عربی دوازدهم به همراه معنی به صورت درس به درس، در اینجا برای دانش آموزان جهت کمک در مرور برای کنکور آمده است.
قوانین ثبت دیدگاه